Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@10:23:27 GMT

۱۰ فیلم جذاب که در آن خلافکاران به دام می‌افتند

تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۳۷۵۲۳

۱۰ فیلم جذاب که در آن خلافکاران به دام می‌افتند

بیشتر مجرمان رویای سناریوی سریال سرقت پول یا Money Heist را در سر می‌پرورانند که در آن بزه و جرمی بی نقص را اجرا می‌کنند و با موفقیت فرار می‌کنند. با این حال، اوضاع به ندرت به این شکل پیش می‌رود، حداقل نه در هالیوود. در طول سال ها، مخاطبان با صد‌ها فیلم درباره شخصیت‌های تبهکاری مواجه شده اند که قصد دارند کاری غیرقانونی انجام دهند، اما همه چیز اشتباه پیش می‌رود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش روزیاتو، در میان این فیلم‌های متعدد، تعداد کمی از آن‌ها در ذهن خریدار بلیط یا استریمر می‌مانند، زیرا این فیلم‌ها عمدتاً یک خط داستانی کلیشه‌ای را دنبال می‌کنند که در آن‌ها تبهکارانی مرتکب جرم می‌شوند، سعی می‌کنند فرار کنند و سپس جلویشان گرفته می‌شود. اما برخی فیلم‌ها سناریو‌های هوشمندانه و شخصیت‌های جذابی دارند که مخاطب را تا پایان درگیر خود می‌کنند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم مسحور کننده آشنا کنیم در مورد اقدامات تبهکارانه‌ای که طبق نقشه پیش نمی‌روند.

۱۰- Dog Day Afternoon (۱۹۷۵)

مدت کوتاهی پس از بازی در نقش دو برادر به نام‌های مایکل و فردو کورلئونه در فیلم پدرخوانده: قسمت دوم، آل پاچینو و جان کازال در فیلم بعدازظهر سگی دوباره به هم می‌پیوندند، جایی که مجرمان داستان سعی می‌کنند از یک بانک سرقت کنند، اما متوجه می‌شوند که بیشتر از ۱،۱۰۰ دلار در صندوق‌های بانک وجود ندارد، چون درست بعد از خالی کردن روتین صندوق‌های بانک از پول، دست به سرقت زده اند. در این فیلم، جذابیت رابطه بین دو بازیگر درست همانند چیزی بود که فیلم افسانه‌ای مافیایی قبل ترشان دیده بودیم. پاچینو نقش رییس را بازی می‌کند و کازال نقش تبهکاری بی حال را بازی می‌کند که پشیمانی از این خطا در صورتش موج می‌زند.

برای بیشتر سارقان بانک، انگیزه سرقت تنها ثروتمند شدن است در حالی که در مورد سانی (پاچینو)، او تنها می‌خواهد هزینه عمل جراحی تغییر جنسیت معشوقش را تامین کند. علاوه بر این، او به اندازه کافی به گروگان‌ها اهمیت می‌دهد تا برایشان پیتزا سفارش دهد. به همین دلیل، مخاطبان چاره‌ای جز دلسوزی و همراهی با او ندارند. بعدازظهر سگی از استفاده از تعداد زیادی تبهکار در داستان نیز خودداری می‌کند. تنها سانی و سال (کازال) به عنوان خلافکار و سارقان بانک در داستان وجود دارند، بنابراین داستان بسیار متمرکزتر است.

۹- Before the Devil Knows You’re Dead (۲۰۰۷)

پیش از آنکه شیطان بفهمد مرده ای، به لطف داستان غنی اش یک شاهکار تمام عیار است. در این فیلم، برادران اندی و هنک تصمیم می‌گیرند از فروشگاه جواهرات والدینشان سرقت کنند، زیرا هر دوی آن‌ها نیاز مبرمی به پول دارند. این سرقت ظاهراً آسان زمانی به فاجعه تبدیل می‌شود که سارق بیش از حد جسور و خشن شده و در نتیجه مادر دو بردار کشته می‌شود. پدر آن‌ها که به شدت عصبانی است مصم است تا مجرمان را شکار کند، غافل از اینکه فرزندانش در این کار دست دارند.

به همان اندازه که نقشه سرقت جذاب و سرگرم کننده است، پیش از آنکه شیطان بفهمد مرده‌ای فقط در مورد تعقیب و گریز و تحقیقات پلیسی نیست. این فیلم مجموعه‌ای از فریبکاری‌ها و نقشه‌های درهم تنیده است، به ویژه رابطه هنک با همسر اندی. فیلم همچنین یک پایان فراموش نشدنی دارد که در آن پدر یکی از دو پسرش را با بالش خفه می‌کند، قبل از این که با جسارت تمام و مانند انسانی بیروح از محل جنایت خارج شود.

۸- The Killing (۱۹۵۶)

باورکردنی نیست که جرم در فیلم کشتن (استنلی کوبریک) با توجه به دقت و ریزبینی نقشه، اشتباه پیش می‌رود، اما هر زمان که مجرم ادعا کند که این «آخرین جرم» آن‌ها است، مخاطبان با اطمینان می‌توانند بگویند که همه چیز از هم می‌پاشد. نقشه توسط یک مجرم حرفه‌ای به نام جانی کلی طراحی شده است که قصد دارد ۲ میلیون دلار از اتاق شمارش پول‌های یک پیست مسابقه سرقت کند و با همسرش زندگی خوب و بی دردسری را آغاز کند.

کلی انواعی از نیرو‌های زبده و واجد شرایط را استخدام می‌کند، از یک افسر دروغگو گرفته تا یک تیرانداز، و آن‌ها فکر همه جا را کرده اند تا مطمئن شوند که همه چیز به خوبی پیش می‌رود. متاسفانه یکی از آن‌ها تصمیم می‌گیرد برای تحت تاثیر قرار دادن همسر خیانتکارش، نقشه سرقتشان را برای او بازگو کند. او هم که زنی بسیار شیطان صفت است، خود فردی را استخدام می‌کند تا از سارقان سرقت کند. از آنجا به بعد، همه چیز به بیراهه می‌رود.

۷- Fargo (۱۹۹۶)

اتفاقاتی که در فیلم موفق دهه ۹۰ برادران کوئن رخ می‌دهد، شاید باور کردنی نباشد، با این حال فارگو بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است. در اینجا مخاطبان ویلیام اچ. میسی را می‌بیند که همان نقشه‌هایی که در سریال Shameless از او دیده بودیم را طراحی می‌کند. شخصیت او، جری، ترتیبی می‌دهد که همسرش ربوده شود تا بتواند از پدر ثروتمندش باج بگیرد، اما هیچ چیز آنطور که او تصور می‌کند پیش نمی‌رود.

طمع، خیانت و بی دقتی اصلی‌ترین مقصران این ماموریت شکست خورده هستند. تبهکارانی که او استخدام می‌کند به یک سرباز شلیک می‌کنند و خود را به اهدافی برای پلیس دیگری تبدیل می‌کنند، در حالی که جری به این دو تبهکار دست و پاچلفتی می‌گوید که باج مورد نظر او ۸۰ هزار دلار خواهد بود و سپس به پدرزنش به دروغ می‌گوید که آدم ربایان ۱ میلیون دلار درخواست کرده اند. همانطور که همه انتظار دارند، نقشه آن‌ها ذره‌ای طبق پیش بینی‌ها پیش نمی‌رود.

۶- Quick Change (۱۹۹۰)

طرفداران بیل ماری همیشه می‌توانند از او انتظار کمدی داشته باشند، مهم نیست که فیلم چقدر جدی است و وقتی شخصیت او در فیلم تغییر سریع، شاهد سرقت او از یک بانک هستند، تماشاگران شروع به لحظه شماری می‌کنند تا ببینند که چه زمانی کنترل اوضاع از دست او خارج شده و موضوع کمدی می‌شود. گریم (ماری) با لباس دلقک ها، پس از بستن دینامیت تقلبی به کمرش، یک میلیون دلار می‌دزدد. در حالی که او و دو همدستش در حال فرار هستند، سرنوشت به هر شکل ممکن علیه آن‌ها توطئه می‌کند.

از گم شدن در بزرگراه بروکلین – کوئینز گرفته تا دیدار با سارق دیگری که از آن‌ها دزدی می‌کند، این سه سارق هرگز فرصت استراحت و آرامش پیدا نمی‌کنند. لحظات کمدی زیادی نیز در فیلم وجود دارد، به ویژه دو مورد که شخصیت‌ها خود را بی هوش می‌کنند. این فیلم در مقایسه با دیگر آثار این بازیگر، به راحتی یکی از فیلم‌های بی نظیر و دیدنی بیل ماری خواهد بود که نباید از دست بدهید.

۵- Set It Off (۱۹۹۶)

هالیوود همیشه بر این فرضیه تاکید داشته که بهترین و بی نقص‌ترین جرم‌ها توسط مردان اجرا می‌شود، بنابراین منفجرش کن یک داستان بسیار تازه و متفاوت است. در این فیلم چهار بازیگر سرشناس سیاه پوست (ویویکا فاکس، کویین لطیفه، جیدا پینکت اسمیت و کیمبرلی الیس) در نقش سرایدارانی بازی می‌کنند که از حقوق ناچیز خود خسته شده و برای کسب درآمد بیشتر شروع به سرقت از بانک‌ها می‌کنند. وقتی کارفرمای آن‌ها پول‌ها را از آن‌ها می‌دزدد و پس از درگیری، او را می‌کشند، همه چیز به بیراهه می‌رود. آن‌ها سپس تصمیم می‌گیرند که آخرین سرقت خود را انجام دهند، اما این یکی به خوبی سرقت‌های قبلی شان پیش نمی‌رود.

به لطف انتخاب‌های موسیقایی و کادربندی‌های دوربین عالی و بی نقصی که اضطراب را برجسته می‌کنند، فضای پرتنش داستان هرگز فروکش نمی‌کند. به هر حال، این فیلم زاییده مغز متفکر یکی از نادیده گرفته شده‌ترین کارگردانان هالیوود یعنی اف. گَری گری است، کارگردانی که علیرغم ساخت فیلم هایی، چون Straight Outta Compton, Law Abiding Citizen, و The Fate of the Furious هرگز سرخط خبر‌ها نبوده است، اما هر بیننده‌ای که منفجرش کن را تماشا کند، احتمالاً به سراغ دیگر فیلم‌های او نیز خواهد رفت.

۴- Reservoir Dogs (۱۹۹۲)

برای شروع حرفه کارگردانی، سگ‌های انباری فیلمی بسیار قابل توجه و برجسته است. این فیلم درباره شش مجرمی است که پس از کمین نیرو‌های پلیس مجبور می‌شوند پس از شروع یک سرقت، راهشان برای فرار را با تیراندازی باز کنند. آن‌ها در حالی که در یک انبار مخفی شده اند، متوجه می‌شوند که از قبل برایشان نقشه کشیده بودند و نقشه آن‌ها لو رفته بود و البته یکی از آن‌ها در واقع یک افسر مخفی پلیس است.

به طور کلی، سگ‌های انباری فیلمی بسیار خونین است، اما به دلیل هنری که در آن نهفته است، یک شاهکار است. کوئنتین تارانتینو برای قوی‌تر کردن فیلم و در عین حال بازی با نقاط قوت بازیگران مطرحش، به شدت به تقلید ادبی و ادای احترام به فیلم‌های برجسته تاریخ سینما متکی است. خود سرقت هیچ وقت نشان داده نمی‌شود، بنابراین طرفداران فرصت زیادی برای لذت بردن از هرج و مرجی که در ادامه سرقت به وجود می‌آید، دارند.

۳- Ambulance (۲۰۲۲)

منتقدان سینمایی همیشه در مورد آثار مایکل بی حرف‌های تندی برای گفتن داشته اند، با این حال این کارگردان به طرز شگفت انگیزی پس از اکران فیلم آمبولانس مورد تحسین اکثر منتقدان قرار گرفت. در این فیلم ویل شارپ (یحیی عبدالمتین دوم)، کهنه سربازی است که از برادر خوانده اش دنی (جیک جیلنهال) برای عمل جراحی همسرش کمک مالی می‌خواهد و این دو در نهایت به ایده سرقت از یک بانک می‌رسند. اما این نقشه زمانی خراب می‌شود که یک افسر می‌آید تا با یکی از تحویلداران بانک قرار عاشقانه بگذارد. در ادامه تیراندازی بین پلیس و سارقان آغاز می‌شود و پس از آن دو برادر سوار بر یک آمبولانس فرار می‌کنند.

آمبولانس به شدت از نقاط قوت بازیگران اصلی خود بهره می‌برد در شرایطی که هر دوی آن‌ها هیچ گاه بازی‌های بدی از خود نشان نداده اند. همچنین کارگردان راه‌های ابتکاری و خلاقانه‌ای برای طولانی کردن آنچه که باید یک تعقیب و گریز سریع باشد، پیدا می‌کند. برای بیش از ۲ ساعت، آمبولانس به حرکت خود ادامه می‌دهد و زمانی که بالاخره اوج داستان فرا می‌رسد، مشخص می‌شود که ارزش صبر کردن را داشته است.

۲- Heat (۱۹۹۵)

دومین همکاری مشترک بین آل پاچینو و رابرت دنیرو تا به امروز، هنوز هم به وفور مورد بحث قرار می‌گیرد و دلیل اصلی آن بازی موش و گربه جذاب بین نیل مک کالی (دنیرو) سارق و ستوان وینسنت هانا از پلیس لس آنجلس (پاچینو) است. برای نیل، اوضاع زمانی خراب می‌شود که مردانش در جریان سرقت محموله‌ای به ارزش ۱.۶ میلیون دلار از یک خودروی زرهی، نگهبانان را می‌کشند؛ بنابراین بخش عمده‌ای از زمان فیلم مخمصه به درگیری نیل با تیم خودش اختصاص دارد، در شرایطی که هانا به آرامی تلاش می‌کند تا او را به دام بیندازد. عطش سارق اصلی داستان برای انتقام گرفتن نیز به نوبه خود به اشتباه بزرگ او تبدیل می‌شود. در یک لحظه، او فرصت آسانی برای فرار پیدا می‌کند، اما تصمیم می‌گیرد ابتدا به سراغ یکی از همکاران سابقش برود. این اقدام او را در رادار هانا قرار می‌دهد و منجر به یکی از رضایت بخش‌ترین تعقیب و گریز‌های نهایی در تاریخ سینما می‌شود.

۱- The Getaway (۱۹۷۲)

در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی، هیچ کس بهتر از استیو مک کویین نقش یک مرد خونسرد و جذاب را بازی نمی‌کرد. فیلم گریز پس از آن ساخته شد که مک کویین در فیلم بولیت، فورد موستانگ GT خود را در خیابان‌های سان فرانسیسکو حسابی گرداننده بود، پیش از آن سوار بر یک موتورسیکلت در حال فرار از اردوگاه اسرای جنگی آلمان در فرار بزرگ باشد.

در این فیلم، یک تاجر فاسد به داک (مک کویین) کمک می‌کند تا در ازای سرقت از بانک به همراه تیمی که در اختیارش قرار خواهد گرفت، به او کمک کند تا آزادی مشروط پیدا کند. مراحل اولیه عملیات به خوبی پیش می‌رود تا زمانی که غرور و بی دقتی باعث خراب شدن نقشه سرقت می‌شود. داک باهوش پول‌ها را می‌گیرد و سعی می‌کند با همسرش به مکزیک فرار کند، اما این سفر آسان نیست، چون هم ماموران پلیس و هم اشرار آن‌ها را تعقیب می‌کنند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: سینما فیلم قیمت طلا و ارز قیمت موبایل میلیون دلار پیش می رود همه چیز فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۳۷۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری جذاب و پرتنش که باید ببینید

فیلم‌های جنگی دیستوپیایی یا پادآرمانشهری به ژانری از فیلم‌های تخیلی اشاره می‌کنند که در آن بخش سنگینی از داستان بر جنگ یا شورش متمرکز است. چارچوب زمانی این داستان‌ها همیشه پس از اینکه نوعی از آخرالزمان زمین را به مکانی بسیار خصمانه‌تر از گذشته تبدیل کرده است رخ می‌دهد. صادقانه بگوییم که ژانر جنگی دیستوپیایی یک ژانر رایج نیست، اما در عین حال مفهوم جالبی است. در واقع، اکثر فیلم‌هایی که در این دسته قرار می‌گیرند، احتمالاً متعلق به این ژانر دیده نمی‌شوند.

به گزارش روزیاتو، با انتشار اخیر فیلم جنگ داخلی یا Civil War، این ژانر کمی بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. بدین ترتیب این ژانر برای مدتی در ذهن مردم تازه خواهد بود و تعدادی فیلم برای انتخاب وجود خواهد داشت که از همین ژانر می‌آیند. از آنجایی که این ژانر اساساً یک ژانر علمی تخیلی است، بسیاری از این فیلم‌ها دارای پیچش‌های منحصربه‌فردی هستند، اگرچه برخی از آن‌ها می‌توانند پایه در واقعیت گرایی داشته باشند. بدین بهانه، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری بسیار جذاب و دیدنی آشنا کنیم که قطعاً از تماشایشان لذت خواهید برد.

۱۰- Civil War (۲۰۲۴)

فیلم جنگ داخلی که اخیراً اکران شده است، به لطف داستان جالب و کیفیت فوق‌العاده‌اش، در باکس آفیس بسیار موفق بوده است. این فیلم توسط کمپانی A۲۴ توزیع شده است، شرکتی که فهرستی چشمگیری از فیلم‌ها را منتشر کرده است. این فیلم داستان بازماندگان یک جنگ داخلی دوم و مدرن در ایالات متحده را دنبال می‌کند. جنگ بین دولت کنونی ایالات متحده و گروه‌های جدایی‌طلب مختلف که همگی به دلایل مختلف مایل به خارج شدن از ایالات متحده هستند، در گرفته است.

این جنگ داخلی، آمریکا را بهدشتی از ویرانی با پناهگاه‌های بسیار اندک تبدیل کرده است. بازماندگان، که عمدتاً گروهی از روزنامه نگاران هستند، تماشاگران بی گناهی هستند که در میانه این درگیری ویرانگر گرفتار شده اند. داستان فیلم جنگ داخلی توسط کرستن دانست رهبری می‌شود، بازیگری که نقش یک روزنامه‌نگار مستند کننده جنگ را بازی می‌کند و بازیگرانی مانند نیک آفرمن، واگنر مورا، و کیلی اسپانی و دیگران نقش‌های مکمل را دارند. اگر از طرفداران فیلم‌های دیستوپیایی یا فیلم‌های جنگی (یا هر دو) هستید، بهتر است هر چه زودتر به تماشای این فیلم بنشنید، زیرا از آن دسته فیلم‌هایی نیست که بخواهید از دستش بدهید.

۹- World War Z (۲۰۱۳)

تعداد بی‌شماری فیلم زامبی وجود دارد، اما تعداد کمی از آن‌ها تا به حال از نظر مقیاس و حجم ویرانی با جنگ جهانی زد برابری کرده‌اند. همانطور که از عنوان آن پیداست، زامبی‌های این فیلم واقعاً تمام دنیا را در اختیار گرفته‌اند و انسان‌ها را وادار می‌کنند که برای زنده ماندن جنگی تمام عیار را علیه آن‌ها آغاز کنند. به طور معمول، فیلم‌های زامبی به یک شهرک یا شهر محدود می‌شوند، اما World War Z نشان می‌دهد که همه‌گیری زامبی‌ها چه تاثیر ویرانگری بر کل جهان خواهد گذاشت.

زامبی‌ها از نظر عددی قدرت دارند، که بر هر مقدار قدرت آتشی که انسان‌ها می‌توانند داشته باشند، غلبه می‌کند. تدابیر دفاعی و احتیاطی که انسان‌ها برای مبارزه با مبتلایان ایجاد می‌کنند، خیلی زود کارآمدی شان را از دست می‌دهند، زیرا در مقابل گله‌های زامبی‌ها موانعی کوچک به نظر می‌رسند. با بازی برد پیت در نقش یک مقام سازمان ملل که در جستجوی درمان این ویروس است، قبل از اینکه این فاجعه سیاره زمین را نابود کند، جنگ جهانی زد نه تنها یک فیلم برجسته در ژانر زامبی است، بلکه یک فیلم جنگی پادآرمانشهری فوق العاده و دیدنی نیز هست، جایی که انسان‌ها برای نجات جان خود در برابر ارتش واقعی مردگان می‌جنگند.

۸- Elysium (۲۰۱۳)

در فیلم Elysium به کارگردانی نیل بلومکمپ با بازی مت دیمون، جنگ بین ثروتمندان و فقرا در گرفته است. در این دنیای تیره و تار، بیشتر زمین به دلیل دخالت انسان به محیطی کثیف و آلوده تبدیل شده است. یک درصد از نخبگان زمین به Elysium پناه می‌برند، یک ایستگاه فضایی عظیم با جوی مصنوعی، چمنزار‌های سرسبز و محیط‌های زیبا، و امکانات بهداشتی درجه یک که می‌تواند فوراً هر بیماری را درمان کند. زمانی که مکس دا کوستا (دیمون)، به دلیل یک حادثه در محل کار در معرض تشعشعات هسته‌ای قرار می‌گیرد، پنج روز به او فرصت زندگی داده می‌شود.

او که چاره دیگری نمی‌بیند، تصمیم می‌گیرد به جنگ Elysium برود تا بتواند مراقبت‌های پزشکی مورد نیاز برای زنده ماندن را دریافت کند. از بخت بد او، این ایده جدیدی نیست، زیرا بسیاری دیگر نیز قبلاً همین کار را کرده و در نهایت در این مسیر کشته شده اند. در حالی که Elysium در مقایسه با اولین فیلم بلند بلومکمپ، District ۹، اعتبار و کیفیت زیادی ندارد، اما همچنان به عنوان یک فیلم اکشن عالی با جلوه‌های بصری منحصر به فرد و بازی‌های استثنایی بازیگرانش قابل توجه است. همچنین این فیلم برخی از معضلات اجتماعی بسیار واقعی را بررسی می‌کند که شامل شکاف بین طبقات پایین و بالا است که تنش‌های درون این فیلم دیستوپیایی را تشدید می‌کند.

۷- Oblivion (۲۰۱۳)

داستان فیلم فراموشی پس از حمله بیگانگان به زمین رخ می‌دهد. دولت‌های جهان ترجیح می‌دهند از سلاح‌های هسته‌ای برای از بین بردن آن‌ها استفاده کنند. با این حال، این اقدام زمین را غیر قابل سکونت می‌کند. بشریت به ایستگاه‌های فضایی که به دور سیاره می‌چرخند پناه می‌برد. چند نفر منتخب وظیفه دارند که در زمین بمانند و مطمئن شوند که پهپاد‌هایی که از مزارع آبی محافظت می‌کنند بدون مشکل کار می‌کنند و توسط بیگانگانی که هنوز در آنجا زندگی می‌کنند مورد حمله قرار نمی‌گیرند. یکی از این معدود افراد، جک با بازی تام کروز است.

فراموشی فیلمی است که برای درک کامل آن به بیش از یک بار تماشا نیاز دارد، زیرا با ادامه ماجرا، همه چیز کمتر ساده و سرراست می‌شود. روایت و فرضیه گیج کننده فیلم به آن کمک کرد تا در میان دیگر فیلم‌های علمی تخیلی متمایز شود و جلوه‌های بصری و طراحی صدای آن نیز کاملاً بی نقص بودند. متأسفانه، در کلکسیون پرفروش‌های تابستانی در سال ۲۰۱۳، این فیلم کمتر مورد توجه قرار گرفت. اگرچه ممکن است توجهی را که شایسته آن بوده به خود جلب نکرده باشد، اما فراموشی یک فیلم جنگی دیستوپیایی عالی است که قطعاً جایگاه خود را در میان بزرگان این ژانر به دست آورده است.

۶- Spectral (۲۰۱۶)

Spectral یک فیلم جنگی دیستوپیایی فوق العاده دست کم گرفته شده است که توسط نتفلیکس منتشر شد. داستان این فیلم در آینده رخ می‌دهد، جایی که یک جنگ داخلی کشور کوچک اروپای شرقی مولداوی را ویران می‌کند، و سربازان حاضر در این درگیری نه تنها خود را در حال مبارزه با سربازان دیگر، بلکه با موجودات شبح وار و نامرئی می‌بینند. ماهیت دقیق این موجودات در ابتدای فیلم به شکل یک راز و ناشناخته است، که ذهن مخاطبان را درگیر می‌کند، در این فکر که در ادامه چه اتفاقی می‌افتد یا بعداً چه افشاگری بزرگی رخ خواهد داد.

جدا از این روایت تازه در ژانر جنگی پادآرمانشهری، این فیلم همچنین دارای ویژگی‌های بصری علمی تخیلی خاص اواسط دهه ۲۰۱۰، همراه با سلاح‌های جدید بسیار جالبی است که قبلاً در سینما دیده نشده بود. این فیلم به چهار زبان مختلف از جمله انگلیسی، روسی، رومانیایی و اسلوونیایی موجود است. علیرغم ریشه‌های اروپایی اش، بازیگران برجسته هالیوودی زیادی در آن حضور دارند و جیمز بج دیل نقش اصلی را بازی می‌کند. این یک فیلم جنگی دیستوپیایی است که دشمنی را معرفی می‌کند که معمولاً در این ژانر مورد بررسی قرار نمی‌گیرد، و این یکی از چیز‌هایی است که آن را جدا از اکشن فوق العاده اش سرگرم‌کننده می‌کند.

۵- The Hunger Games: Mockingjay — Part ۲ (۲۰۱۵)

دنیای دیستوپیایی بازی‌های گرسنگی مملو از دولت‌های اقتدارگرایی است که مجموعه‌ای از مناطق را تحت کنترل دارند، دولت‌هایی که شهروندان جوان خود را مجبور می‌کنند تا هر سال در یک نبرد بقا تا پای مرگ با هم رقابت کنند، در ازای ارائه مقدار زیادی غذا، که کمیاب شده است. این سیستم، به وضوح کاملاً مضحک است. دولت به وضوح غذای کافی برای تغذیه مناسب همه را دارد، اما عامدانه تصمیم می‌گیرند که این کار را نکنند. با پی بردن به این موضوع، گروهی از نوجوانان و جوانان به رهبری کتنیس اوردین (جنیفر لارنس) مصمم هستند که این رویه را متوقف کنند.

این شورش، که در جهان فیلم به عنوان شورش دوم شناخته می‌شود، در طول فیلم ماقبل آخر این فرنچایز به اوج خود می‌رسد، اما در فیلم پایانی، بازی‌های گرسنگی: زاغ مقلد – قسمت ۲، به یک پایان رضایت بخش می‌رسد. با استفاده از هر سلاحی که می‌توانند در اختیار داشته باشند، همراه با مهارت‌هایی که در طول بازی‌های گرسنگی به دست آورده اند، شورشی‌های شجاع یک جنگ مقدس علیه دولت سرکوبگر را راه اندازی می‌کنند. این فیلمی است که به لطف موفقیت فیلم‌های قبلی و موفقیت کتاب‌های اصلی سوزان کالینز، در زمان اکران خود سر و صدای زیادی به پا کرد. این فیلم به یکی از عناصر اصلی فرهنگ عامه جوانان تبدیل شده است و تقریباً مترادف با حال و هوای سینما در اواسط دهه ۲۰۱۰ است. کل این سه گانه دارای اکشن، روابط عاشقانه، خط داستانی و پایان بندی‌های خارق العاده و رضایت بخش است.

۴- Edge of Tomorrow (۲۰۱۴)

Edge of Tomorrow علی‌رغم کمپین‌های تبلیغاتی نه چندان کافی خود، ثابت کرد که فیلمی شگفت‌انگیز است که دارای جلوه‌های بصری باورنکردنی و خط داستانی پیچیده با فرمت حلقه زمانی است. این یکی دیگر از فیلم‌های جنگ دیستوپیایی با بازی تام کروز است، اما این بار او نقش ویلیام کیج را بازی می‌کند، یک مقام نظامی که ناخواسته وارد نبرد در خط مقدم با موجودات فرازمینی می‌شود. عدم تجربه رزمی او منجر به مرگش می‌شود. نکته امیدوار کننده این است که هر بار که ویلیام می‌میرد، دوباره زنده می‌شود، به صبح روزی که مرده است برمی گردد، و مجبور می‌شود بار‌ها و بار‌ها همان روز را زندگی کند تا اینکه همه چیز طبق نقشه پیش برود.

امیلی بلانت، که نقش یک سرباز دیگر را نیز بازی می‌کند، به طرز ماهرانه‌ای نقش مکمل در کنار کروز را بازی می‌کند، در شرایطی که بیگانگان به زمین حمله می‌کنند تا جایی که بیشتر سیاره زمین تقریباً نابود می‌شود. به سربازان لباس‌های اسکلتی حجیم، اما قدرتمندی داده می‌شود که نه تنها باحال به نظر می‌رسند، بلکه واقعاً به دنیای فیلم نیز چیزی اضافه می‌کنند. همچنین Edge of Tomorrow که با نام Live. Die. Repeat. نیز شناخته می‌شود، یک داستان قوی علمی تخیلی است، با نقد‌های عالی که بازی، اکشن و خط داستانی تامل برانگیزش را ستایش می‌کردند.

۳- The Matrix (۱۹۹۹)

ماتریکس و دنباله‌های بعدی آن در آینده رخ می‌دهند، زمانی که ماشین‌ها بر جامعه بشری تسلط پیدا کرده اند. سپس بخش خودآگاهی مغز انسان بر روی یک برنامه کامپیوتری به نام ماتریکس آپلود می‌شود، جایی که آن‌ها می‌توانند در دنیایی بسیار شبیه به دنیایی که قبلاً می‌شناختند زندگی کنند. در همین حال، ماشین‌ها انسان‌ها را برای برداشت انرژی بیوالکتریک شان زندانی می‌کنند. هکر نئو با بازی کیانو ریوز محبوب، سرانجام حقیقت ماتریکس را کشف می‌کند و تصمیم می‌گیرد تا علیه ماشین‌ها اعلان جنگ کند تا بشریت را آزاد کرده و سیاره خود را پس بگیرد.

فیلم اورجینال یک فیلم کلاسیک است که نیازی به معرفی ندارد. فیلم‌های بعدی همگی از نظر کیفیت متفاوت بودند، اما در آن زمان، پدیده‌های فرهنگی عظیمی به شمار می‌رفتند. حتی ۲۵ سال بعد، فیلم اورجینال ماتریکس به عنوان نقطه عطفی در فیلم‌های جنگی دیستوپیایی و فیلم‌های علمی تخیلی شناخته می‌شود که با استفاده از انواع تکنیک‌های انقلابی برای جلوه‌های بصری و داستانش، بسیار تاثیرگذار بود. ماتریکس شبیه هیچ چیز دیگری در ژانر خود نبود و هنوز هم چنین است. اگر به داستان‌های علمی تخیلی علاقه دارید، این فیلم را حتما ببینید.

۲- War for the Planet of the Apes (۲۰۱۷)

پایان سه‌گانه سیاره میمون‌ها در قرن بیست و یکم نتیجه‌ای بسیار رضایت‌بخش برای یک پروژه بلندپروازانه، هرچند به خوبی اجرا شده بود. این سه گانه که با Rise of the Planet of the Apes در سال ۲۰۱۱ آغاز می‌شود، افول تمدن بشری و قیام میمون‌ها را به تصویر می‌کشد، میمون‌هایی که یاد می‌گیرند مانند انسان صحبت کنند، همچنین اسب سواری کرده و از سلاح استفاده می‌کنند. آن‌ها نیز مانند پسرعمو‌های انسانی خود، ظرفیت اعلان جنگ را توسعه می‌دهند. با شروع از سپیده دم سیاره‌های میمون‌ها در سال ۲۰۱۴، میمون‌ها نه تنها علیه انسان‌هایی که برای مدت طولانی به آن‌ها ظلم کرده‌اند، بلکه علیه خودشان نیز اعلان جنگ کرده اند.

برخی از میمون‌ها معتقدند که باید یاد بگیرند که با انسان‌هایی که به آن‌ها ظلم کرده‌اند کار کنند، در حالی که برخی دیگر انسان‌ها را به‌عنوان نیروی تهدیدکننده‌ای می‌بینند که باید به میمون‌ها اجازه دهند راه خودشان را رفته و زندگی کاملاً مستقلی داشته باشند. گروه دوم توسط سزار رهبری می‌شود، که اندی سرکیس در یکی از نقش‌های موشن کپچر خود نقشش را بازی می‌کند. این خط داستانی است که در جنگ برای سیاره میمون‌ها به اوج خود می‌رسد، فیلمی که از ابتدا تا انتها یک تجربه تماشای هیجان انگیز است که در آن سزار میمون‌ها را به جایی می‌برد که بتوانند در آرامش زندگی کنند. این فیلم احساسی، پر اکشن و فلسفی نیز هست، زیرا مخاطب را وادار می‌کند با اخلاقیات خود و طرز تلقی ما از خود در قلمرو حیوانات روبرو شود.

۱- Threads (۱۹۸۴)

Threads فیلمی است که زندگی شما را تغییر خواهد داد. این فیلم شما را به روش‌هایی که اصلاً فکرش را هم نمی‌کردید زخمی خواهد کرد. با این حال، هنوز هم یک فیلم عالی است. این فیلم تلویزیونی توسط بی‌بی‌سی تولید شده و نشان می‌دهد که اگر بریتانیا وارد یک جنگ هسته‌ای شود، چه اتفاقی می‌افتد. جلوه‌های بصری این فیلم چیزی جز «ترسناک» نیست و موقعیت‌های وحشتناکی را مستقیماً از کابوس‌های تماشاگران در مورد یک بحران هسته‌ای به تصویر می‌کشد. شاید دلیل ترسناک بودن شدید این فیلم این باشد که در زمان انتشارش در طول جنگ سرد، این سناریو کاملاً قابل انتظار و ممکن بود.

در این فیلم، جنگی بین قدرت‌های شرقی و غربی در می‌گیرد که در نهایت به جنگ هسته‌ای منجر می‌شود. تشدید درگیری‌های هسته‌ای به بخش اعظم حیات در سیاره زمین پایان می‌دهد. این تصویر که بازماندگان برای تامین مایحتاج دست به کار‌های هولناکی می‌زنند در حالی که یاد می‌گیرند در محیطی زندگی کنند که هرگز قبل از آن تجربه اش نکرده بودند بسیار تکان دهنده است. شگفت انگیز است که این فیلم با چنین بودجه محدودی چنین تاثیرگذار بوده است. این فیلم توانست بیهودگی بقا در یک زمین لم یزرع بمباران هسته‌ای شده را در حالی که بازماندگان باید با عواقب زیست محیطی و اقلیمی ناخوشایند ناشی از آن روبرو شوند، به تصویر بکشد. Threads فیلمی است که هرگز نباید فراموش شود، زیرا به عنوان هشداری در مورد خطرات جنگ هسته‌ای عمل می‌کند.

دیگر خبرها

  • داستان جذاب ثروتمندترین مسافر کشتی تایتانیک | او که بود؟ +تصویر
  • نمایی بسیار زیبا و جذاب از امواج دریا (فیلم)
  • داستان جذاب زندگی یک نوجوان در «جرئت و حقیقت»
  • ادعای عجیب تن‌هاخ: ما جذاب‌‌ترین تیم لیگ هستیم!‏
  • (تصاویر) عکس‌های خیره کننده و جذاب کیت وینسلت
  • نکات مهم در طراحی و اجرای دکوراسیون مغازه لوازم تحریر
  • خوشحالی کین: فعال شدن بند پاداش جذاب
  • سعی کردیم به واقعیت وفادار باشیم / فیلم دفاع مقدس باید برای نسلی که جنگ را یک روز هم ندیده جذاب باشد
  • سعی کردیم وفادار به واقعیت باشیم/فیلم دفاع مقدس باید برای نسلی که جنگ را یک روز هم ندیده جذاب باشد
  • ۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری جذاب و پرتنش که باید ببینید